۱۴۰۳،سقوط معیشت و پایان تابآوری اقتصاد ایران
گون آیدین: ۱۴۰۳ را باید سال سقوط معیشت و پایان تابآوری اقتصاد ایران نامید؛ سالی که نشان داد بدون اصلاحات ساختاری، شفافیت، و پایان دادن به اقتصاد رانتی، امیدی به خروج از بحران نیست. اگر تصمیمگیران کشور همچنان بر مسیر اشتباه خود اصرار داشته باشند، آیندهای تاریکتر در انتظار اقتصاد و معیشت مردم خواهد بود.

گون آیدین،اقتصاد ایران در پایان سال ۱۴۰۳، به نقطهای رسیده که دیگر نه از تابآوری خبری هست و نه از امید به آینده. معیشت مردم به پایینترین سطح خود در دهههای اخیر رسیده، تورم افسارگسیخته سفرهها را کوچکتر کرده و بیکاری به مرز هشدار رسیده است.
سیاستهای ناکارآمد، فساد سیستماتیک، و تصمیمات غیرکارشناسی نهتنها اقتصاد را از مسیر توسعه خارج کرده، بلکه کشور را به ورطهای کشانده که حتی طبقه متوسط نیز دیگر توان تحمل فشار اقتصادی را ندارد.
در حالی که ارزش پول ملی سقوط آزاد خود را ادامه میدهد، هزینههای زندگی سر به فلک کشیده و قشر ضعیف جامعه در تأمین نیازهای اولیه خود عاجز شده است. دولت و سیاستگذاران بهجای پذیرش مسئولیت و ارائه راهکارهای عملی، همچنان در پی توجیههای بیپایه و فرافکنی هستند.
اصلاحات اقتصادی فقط در حد شعار باقی مانده و حمایتهای ادعایی از تولید و اشتغال در عمل به نفع رانتخواران و گروههای خاص تمام شده است.
صنعت و تولید داخلی به دلیل کمبود مواد اولیه، مشکلات تأمین مالی، و تحریمهای خارجی و داخلی (!) یکی پس از دیگری در حال تعطیلی است. کارآفرینان به جای تمرکز بر نوآوری و توسعه، ناچارند با بوروکراسی فلجکننده و سیاستهای متناقض دستوپنجه نرم کنند.
صادرات غیرنفتی به جای رشد، با موانع متعدد مواجه شده و وابستگی به درآمدهای نفتی همچنان گره کور اقتصاد باقی مانده است.
از سوی دیگر، فشار مالیاتی بر اقشار ضعیف و کسبوکارهای کوچک در حالی افزایش یافته که مفسدان اقتصادی و رانتجویان بدون نگرانی از پیگرد قانونی، به تاراج ثروتهای ملی ادامه میدهند. مردم، که سالهاست وعدههای بیسرانجام را تحمل کردهاند، دیگر اعتمادی به سیاستهای اقتصادی ندارند.
در خیابانها، چهرههای خسته و نگران مردمی دیده میشود که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. پدری که شرمنده سفره خالی خانوادهاش است، مادری که بین دارو و نان یکی را باید انتخاب کند، و جوانی که امیدش را در صفهای بیپایان بیکاری دفن کرده است.
هیچکس به داد مردم ایران نمیرسد؛ نه مسئولانی که در برجهای شیشهای خود از واقعیت فرار میکنند، نه سیاستگذارانی که در توهم مدیریت بحراناند، و نه وعدههایی که سالهاست بوی فریب میدهند. این وضعیت تا کی ادامه خواهد یافت؟!
نویسنده: جعفر ساعینیا