چه منطقی پشت تعرفههای ترامپ است؟
گون آیدین، حتی اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، هم نمیتواند سیاست تجاری رئیسجمهور را بهطور قانعکنندهای توجیه کند.

گون آیدین،به گزارش گون آدین به نقل از واشنگتن پست، اگر فکر میکنید تعرفهها اتفاق ناخوشایندی برای اقتصادجهانی است، دفاع حامیان ترامپ را تماشا کنید. هر بار که توجیهی برای این سیاستها مطرح میشود، ترامپ با اظهارنظری آن را نقض میکند.
میگویند هدف او مهار چین است، اما او بر متحدان خود که بر مهار چین اثربخش هستند، نیز تعرفه میبندد. به بهانه امنیت ملی بر کانادا فشار میآورد، اما خودش اعتراف میکند که مشکل اصلیاش سیاستهای لبنیاتی این کشور است. حقیقت ساده این است که ترامپ به تعرفهها علاقه دارد و از هر توجیهی که آنها را منطقی جلوه دهد، استقبال میکند.
مشاور او، پیتر ناوارو، معتقد است واردات به اقتصاد آسیب میزند، اما اساساً درک درستی از تولید ناخالص داخلی ندارد. در واقع، دولت هیچ استراتژی کلانی برای تجارت ندارد. با اینحال، تلاش برای توجیه تعرفهها ادامه دارد. اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، اخیراً در باشگاه اقتصادی نیویورک استدلال کرد که رئیسجمهور «دنیا را بهعنوان مجموعهای از پیوندهای قابل بازچینی میبیند.» اگر این جمله در یک مقاله دانشگاهی بود، قطعاً کنار آن نوشته میشد: «نیازمند منبع!»
بسنت گفت که تعرفهها قرار است «اقتصاد جهانی را متعادل» و «زمین بازی را هموار» کنند. اما این استدلال ناقص است.
بسیاری از کشورها تعرفههای کمتری بر صادرات آمریکا وضع میکنند تا برعکس، اما ترامپ همچنان خواهان افزایش تعرفههاست.
وزیر خزانهداری ماجرا را از زاویهای دیگر میبیند. او معتقد است که کشورهای دیگر با کاهش ارزش ارزهایشان و سرمایهگذاری در آمریکا، بهاجبار کسری تجاری را به این کشور تحمیل میکنند.
این در حالی است که اکثر اقتصاددانان میگویند دلیل اصلی این کسری، سرمایهگذاری بیشتر نسبت به پسانداز داخلی است. طرفداران این دیدگاه معتقدند که دستکاری ارزی باعث کاهش اشتغال در بخش تولید شده و تعرفهها میتوانند این مشکل را جبران کنند.
کسری یا مازاد تجاری نشاندهنده موفقیت اقتصادی یک کشور نیست. آمریکا در قرن نوزدهم با وجود کسری تجاری، به یک قدرت صنعتی تبدیل شد. از سوی دیگر، حتی کشورهایی مانند آلمان که مازاد تجاری دارند، کاهش اشتغال در بخش تولید را تجربه کردهاند. تعرفهها هم لزوماً باعث رشد تولید داخلی نمیشوند. یکی از دلایل آن، افزایش ارزش دلار در اثر تعرفههاست که صادرات آمریکا را کمتر رقابتی میکند.
علاوه بر این، تعرفهها هزینه مواد اولیه را بالا میبرند و تولید برای شرکتهای آمریکایی را سختتر میکنند. مطالعات مختلف نشان دادهاند که تعرفههای ترامپ در دور اول، بهجای افزایش تولید، باعث کاهش اشتغال در صنعت شدند. حتی کسری تجاری هم کاهش نیافت. آنچه توجیه بسنت و دیگر استدلالهای مشابه را به هم پیوند میدهد، این است که خود ترامپ به آنها باور ندارد.
اگر داشت، باید به دنبال تضعیف دلار و کاهش نقش آن بهعنوان ارز ذخیره جهانی میبود. اما او برعکس، کشورهایی را که میخواهند از دلار فاصله بگیرند، تهدید میکند. این نظریهها برای ایجاد انسجام منطقی مطرح نشدهاند. تنها هدفشان این است که آنقدر قابلقبول به نظر برسند که حواسها را از حقیقت منحرف کنند که ترامپ به تعرفهها علاقه دارد و این علاقه هیچ ارتباطی با واقعیتهای اقتصادی ندارد.
مترجم: علیرضا مردی