فرشی که اشتغال میبافت، حالا بیکاری میزاید
گون آیدین: فرش تبریز، روزگاری پرچمدار هنر و اقتصاد ایران بود. اما حالا در سایه بیتوجهی، رقابت نابرابر، و سیاستهای ناکارآمد، این میراث ارزشمند در مسیر نابودی است. صدها هزار شغل از بین رفته و صدای دار قالی خاموش شده، فاجعهای که نمیتوان بیتفاوت از کنارش گذشت.

گون آیدین، فرش تبریز تنها یک کالای صادراتی یا یک اثر هنری نیست؛ ریشه در تاریخ، هویت و معیشت مردمان آذربایجان دارد.
تا همین چند دهه پیش، کوچهپسکوچههای تبریز و روستاهای اطرافش پر بود از صدای شانه و گرههایی که زندگی میبافتند. امروز اما، آن صدای آشنا خاموش شده و بهجایش سکوت، بیکاری و یأس نشسته است.
در دهه ۱۳۷۰، صادرات فرش دستباف ایران به بیش از ۲ میلیارد دلار رسید و بخش عمدهای از آن متعلق به فرش تبریز بود. این فرشها نهفقط در داخل، بلکه در بازارهای جهانی چون آمریکا، آلمان، ژاپن و ایتالیا تقاضای بالایی داشتند. اما در سالهای اخیر، این رقم به کمتر از ۵۰ میلیون دلار رسیده و ایران، که زمانی بزرگترین صادرکننده جهان بود، اکنون به رتبه ششم سقوط کرده است. هند، پاکستان، افغانستان و حتی نپال جای ایران را گرفتهاند. این یعنی زنگ خطر برای صنعتی که روزگاری نماد قدرت نرم اقتصادی کشور بود.
در آذربایجان شرقی، بیش از ۲۲۰ هزار قالیباف ثبتشده وجود دارد، اما تنها حدود ۴۵ هزار نفر از آنها بیمه هستند. نبود حمایتهای بیمهای، تسهیلات مالی، امنیت شغلی و عدم برنامهریزی برای نسل جدید باعث شده قالیبافان یکییکی قالی را زمین بگذارند و به دنبال مشاغل دیگر بروند. بسیاری از کارگاهها تعطیل شدهاند. طبق آمار، تنها ۱۵۰۰ کارگاه قالیبافی در سطح استان فعالاند که نسبت به دهه گذشته کاهش قابلتوجهی است. این اعداد و ارقام یعنی نابودی فرصتهای شغلی، کاهش درآمد خانوارها، مهاجرت روستاییان و گسست فرهنگی.
فرش تبریز میتوانست موتور اشتغالزایی و ارزآوری استان باشد. با هر دار قالی، حداقل سه نفر بهصورت مستقیم و چند نفر بهصورت غیرمستقیم مشغول به کار میشوند. این صنعت نه نیازی به واردات دارد، نه به فناوری پیچیده؛ فقط حمایت، برنامه و انگیزه میخواهد. اما همین حداقلها هم فراهم نشده است.
سیاستهای اشتباه در نظام بیمه، نبود تبلیغات حرفهای در بازارهای جهانی، افزایش هزینه مواد اولیه، عدم ثبات اقتصادی، تحریمها و بیتوجهی به مهارتآموزی نسل جوان، همه دستبهدست دادهاند تا این هنر-صنعت ارزشمند به خاک بنشیند.
فرش تبریز اگر زنده بماند، میتواند برند جهانی اقتصاد هنری ایران باشد. میتواند میلیونها دلار ارزآوری کند، هزاران شغل پایدار ایجاد کند و فرهنگ ایران را در جهان تبلیغ کند. اما اگر امروز اقدامی صورت نگیرد، فردا برای بازسازی این سرمایه از دسترفته، خیلی دیر خواهد بود. فرش تبریز نه تنها نیاز به احیا دارد، بلکه شایسته احیای قهرمانانه است. این نه یک مطالبه صنفی، که یک فریاد ملی است؛ فریادی که اگر شنیده نشود، آیندگان آن را با حسرت یاد خواهند کرد.
نویسنده: علیرضا مردی