بحران آلودگی هوا در تبریز: سایه سنگین تعطیلیها بر اقتصاد و معیشت
گون آیدین: آلودگی هوا و تعطیلیهای مکرر ناشی از آن، به همراه قطعیهای گاز و برق و مازوتسوزی های نیروگاهها، اقتصاد تبریز را فلج کرده است. صنایع در حال تعطیلی، بیکاری در حال گسترش، و فرار سرمایهگذاران به اوج خود رسیده است. دولت در این بحران جز تعطیلیهای بیثمر و تصمیمات مقطعی، هیچ اقدام مؤثری انجام نمیدهد. آیا تبریز باید بهای سنگین این بیکفایتی را بپردازد؟

گون آیدین،تبریز بهعنوان یکی از مهمترین قطبهای صنعتی و اقتصادی ایران، سالهاست که با معضل آلودگی هوا دستبهگریبان است. این شهر که به دلیل صنایع سنگین، تولیدیهای بزرگ و تردد انبوه خودروها، یکی از آلودهترین نقاط کشور به شمار میرود، امروز بیش از هر زمان دیگری تحت فشار بحران آلودگی و پیامدهای ناشی از آن قرار دارد. تعطیلیهای مکرر ادارات و صنایع به بهانه آلودگی، در کنار قطعیهای گاز و برق، اقتصاد تبریز را به مرز فروپاشی کشانده است.
صنایع در حال سقوط تعطیلیهای ناشی از آلودگی هوا، اولین و بزرگترین ضربه را به تولید وارد کرده است. کارخانهها و واحدهای تولیدی که بهعنوان شریان اقتصادی تبریز عمل میکنند، مجبور به تعطیلیهای ناگهانی شدهاند. این تعطیلیها نهتنها بهرهوری را کاهش داده، بلکه بسیاری از صنایع را در مرز ورشکستگی قرار داده است. سفارشهای لغوشده، کاهش ظرفیت تولید، و افت درآمد باعث شده تا بسیاری از کارگران شغل خود را از دست بدهند. این شرایط، تبریز را به میدان بیکاری و اعتراضهای پنهان تبدیل کرده است.
قطعی گاز و برق؛ ضربه دوم به اقتصاد مشکل آلودگی هوا زمانی حادتر میشود که با قطعیهای مکرر گاز و برق همراه است. در فصل زمستان، بسیاری از صنایع تبریز، که برای تولید به انرژی پایدار وابستهاند، به دلیل کمبود گاز و برق به تعطیلی کشیده میشوند. کارخانههایی که نمیتوانند انرژی لازم برای کارکرد دستگاههایشان را تأمین کنند، نهتنها بهرهوری خود را از دست میدهند، بلکه هزینههای اضافی برای نگهداری ماشینآلات و تأمین سوخت جایگزین متحمل میشوند. این قطعیها که نتیجه مدیریت نادرست منابع انرژی در سطح ملی است، تبریز را به قربانی بزرگ این بحران تبدیل کرده است. بیکاری، فقر و مهاجرت؛ تبعات اجتماعی بحران
افزایش بیکاری در نتیجه تعطیلی واحدهای تولیدی، تأثیر مستقیمی بر وضعیت معیشتی خانوادهها گذاشته است. کارگران و کارمندانی که حقوقشان قطع شده، با فشارهای اقتصادی مضاعفی مواجهاند. این وضعیت، موجی از نارضایتی عمومی و بیاعتمادی به نهادهای دولتی را در جامعه ایجاد کرده است. علاوه بر این، بسیاری از جوانان متخصص و کارگران ماهر به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، تبریز را ترک کرده و به شهرهای دیگر مهاجرت میکنند.
مدیریت ناکارآمد؛ ریشه اصلی بحران آنچه این بحران را تشدید کرده، نبود مدیریت کارآمد در سطح دولت و نهادهای محلی است. دولت، به جای ارائه راهحلهای اساسی برای کاهش آلودگی و تأمین انرژی پایدار، با اقدامات موقتی و تصمیمات مقطعی، وضعیت را وخیمتر کرده است. تعطیلی ادارات و صنایع به بهانه کاهش آلودگی، نهتنها هیچ تأثیر محسوسی بر بهبود کیفیت هوا نداشته، بلکه اقتصاد شهر را نیز به ورطه سقوط کشانده است. به نظر میرسد که دولت در مدیریت منابع انرژی، سیاستگذاری زیستمحیطی و حتی برنامهریزی بلندمدت برای شهرهایی مانند تبریز، کاملاً ناکام بوده است. مازوتسوزی؛ شعلهای که اقتصاد و سلامت را میسوزاند
یکی دیگر از عوامل اصلی تشدید آلودگی هوای تبریز، مازوتسوزی در نیروگاهها و صنایع سنگین است. استفاده از این سوخت آلاینده، به دلیل کمبود گاز طبیعی، به تهدیدی جدی برای سلامت شهروندان و محیط زیست تبدیل شده است. مازوتسوزی علاوه بر افزایش غلظت آلایندههای خطرناک مانند دیاکسید گوگرد و ذرات معلق، باعث افت کیفیت زندگی و افزایش هزینههای درمانی در منطقه شده است. از سوی دیگر، این اقدام که ناشی از مدیریت ناکارآمد در تأمین منابع انرژی است، به تعطیلیهای گسترده و افت بهرهوری صنایع نیز دامن زده و تبریز را در چرخهای از بحرانهای زیستمحیطی و اقتصادی گرفتار کرده است.
تبریز، قربانی بیبرنامگی دولت تبریز در حال تبدیلشدن به قربانی بیبرنامگی و ناتوانی مدیریتی دولت است. مردمی که هر روز با آلودگی شدید هوا، تعطیلیهای بیپایان، و بحران انرژی دستوپنجه نرم میکنند، احساس میکنند که هیچ چشمانداز روشنی برای آینده شهرشان وجود ندارد. اقتصاد در حال فروپاشی، نابرابری اجتماعی، و فرسایش زیرساختها، تصویری تاریک از آینده این شهر ارائه میدهد.
بحران آلودگی هوا و پیامدهای آن در تبریز، نهتنها یک مسئله زیستمحیطی، بلکه بحرانی اقتصادی و اجتماعی است که نتیجه ضعف مدیریتی و فقدان سیاستگذاریهای مناسب در سطح ملی است. ادامه این وضعیت، نهتنها تبریز، بلکه اقتصاد کل کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد. آیا دولت توانایی و اراده کافی برای مقابله با این بحران را دارد، یا تبریز باید همچنان بهای این ناکارآمدی را بپردازد؟
نویسنده: امین طبقچی