دود و صدا، سهم ما از مدیریت؟
گون آیدین: بحران خاموشی، حالا دیگر تنها نبود برق نیست؛ فریادهای بیوقفه موتورهای برق، سکوت زندگی را شکستهاند. صدایی گوشخراش، هوایی آلوده و سوختی که دود میشود، نمادی از فرسودگی مدیریتی و رهاشدن مردم به حال خود.

به گزارش گون آیدین، این روزها صدای موتورهای برق جای هر نوای دیگری را گرفته است؛ صدایی پیوسته، گوشخراش و بیرحم. از مغازهها تا خانهها، از خیابانهای فرعی تا مراکز خرید، غرش ناهماهنگ و آزاردهندهای در جریان است که نهتنها گوشها را میآزارد، بلکه روح و روان آدمی را هم فرسوده میسازد.
مردم دیگر از بیبرقی خسته شدهاند. کسبه، با وجود همه فشارهای اقتصادی، مجبور به تهیه ژنراتور شدهاند تا کارشان زمین نخورد. اما این راهحل اضطراری، خودش بحرانی جدید آفریده است. موتورهایی که بازدهی پایین دارند، بیش از آنکه برق تولید کنند، سوخت را میبلعند و دود به هوا میفرستند. در شهری که نفس کشیدن دشوار شده، حالا بهانهای دیگر برای آلودگی داریم، ژنراتورهایی که آرامش را سلب، هوا را آلوده، و امید را خاموش کردهاند.
هر کدام از این دستگاهها، در بهترین حالت، کمتر از ۳۰ درصد بهرهوری دارند. یعنی از هر سه لیتر سوخت، فقط یکی به برق تبدیل میشود و باقی، مستقیماً به آلایندههای خطرناک.
در این بین نهتنها هزینه گزاف سوخت بر دوش مردم افتاده، بلکه آسیبهای زیستمحیطی، سلامتی جامعه و حتی ساختار صوتی شهر هم تخریب شده است.
صدای موتور برق دیگر بخشی از زندگی روزمره شده، اما به چه قیمتی؟ بیماران در خانههایشان آرامش ندارند، دانشآموزان در تمرکز ناتوانند، کارمندان خسته و مردم عصبانیاند. این، یک زندگی نیست؛ این نسخهای معیوب از بقاست.
بزرگترین زخم این بحران، اما فراتر از صدا و دود است. این وضع، آینهای است از مدیریتی که ناکارآمدیاش را به شکل مستقیم به مردم تحمیل کرده. به جای توسعه زیرساختهای برق، بهروزرسانی نیروگاهها یا استفاده از انرژیهای پاک، مردم به حال خود رها شدهاند تا خودشان راهی برای بقا بیابند.
نویسنده: علیرضا مردی