تیمی که هوادارانش از اول قهرمان بودند
گون آیدین: فوتبال، وقتی با عشق، ریشه و مردم گره میخورد، از یک بازی ساده، به اسطورهای زنده بدل میشود و تراکتور حالا، همان اسطوره است.
.png)
تبریز این روزها فقط یک شهر نیست؛ قلبی است که برای یک رؤیا میتپد. در کوچهپسکوچههایش صدای شادی کودکانی به گوش میرسد که با لباس قرمز فوتبال بازی میکنند و در کافهها و پاتوقها، پیرمردانی با غرور از تراکتوری میگویند که روزی فقط امیدی در دلها بود و امروز یک قهرمان است.
تراکتور حالا دیگر یک تیم فوتبال نیست؛ بخشی از هویت تبریز است، بخشی از حافظه جمعی نسلی که همیشه چشمانتظار بود.قهرمانی تاریخی تراکتور در فصل ۱۴۰۳–۱۴۰۴ لیگ برتر، نهفقط نتیجه بازیها که حاصل تدبیر، جسارت و اتحاد بود. باشگاه با جذب ستارههایی چون علیرضا بیرانوند، مهدی ترابی و دانیال اسماعیلیفر از پرسپولیس و ترکیب آنها با چهرههای سرشناسی همچون شجاع خلیلزاده و محمد نادری، پیام روشنی به رقبا داد: تبریز امسال برای جام آمده است.در کنار ستارهها، دراگان اسکوچیچ با نگاهی بینالمللی و اتکا به توان تاکتیکی خود، تیمی ساخت که در هر بازی، چیزی بیشتر از سه امتیاز جستوجو میکرد؛ عزت، سبک و ایمان به قهرمانی. او با بهرهگیری از چهرههایی چون ریکاردو آلوز، عارف آقاسی و سه ستاره کروات، تیمی ساخت که در زمین نمیجنگید، بلکه نمایش میداد؛ نمایشی از فوتبال مدرن، با طعمی بومی و غیرت آذربایجانی.اما مسیر قهرمانی ساده نبود.
موج مخالفتها و فشارهای بیرونی، بهویژه از سوی هواداران خشمگین پرسپولیس، سایه به سایه تیم را دنبال میکرد. ماجرای پرحاشیه بیرانوند و واکنشهای سنگین رسانهای، فضای خاصی برای سرخپوشان تبریزی ساخت. ولی آنچه آنها را متفاوت کرد، وفاداری به مسیر بود؛ وفاداری به یک هدف جمعی.
رکوردهای که تراکتور جابهجا کرد
آنها با ۶۴ امتیاز، دو هفته مانده به پایان لیگ، جام را فتح کردند. اما این پایان کار نیست، این آغاز یک دوره است؛ دورهای که تبریز دیگر نه یک مدعی، بلکه یک معیار است. و چه رکوردی بالاتر از اینکه تنها با یک گل از روی نقطه پنالتی به قهرمانی رسیدند؟ عددی که آنان را به پاکترین قهرمان دهه اخیر فوتبال ایران بدل کرد.درخشش فردی ستارهها نیز به این قهرمانی جلوهای ویژه داد:علیرضا بیرانوند، با ۷ قهرمانی، حالا پرافتخارترین گلر تاریخ لیگ است.مهدی ترابی، با ششمین قهرمانی، مهر تأییدی بر اعتبار فوتبالی خود زد.شجاع خلیلزاده، مهدی شیری، دانیال اسماعیلیفر، محمد نادری، حسینزاده و عارف غلامی نیز هرکدام با طلایی دیگر، به افتخارات شخصی و جمعی افزودند.
هواداران تراکتور؛ دوازدهمین بازیکن، فراتر از مرزهای زمین
قهرمانی تراکتور، فقط یک اتفاق فوتبالی نبود؛ روایتی از عشق، وفاداری و صدای بیوقفه مردمی بود که حتی اگر زمین یخ میزد، دلهایشان داغتر از همیشه میتپید. تیمی که با توپ و تاکتیک به میدان رفت، اما با فریاد “عیبی یوخ” بالا رفت، فریادی که حالا نهتنها در ایران، بلکه در گوشهگوشه دنیا پژواک دارد.هواداران تراکتور، چیزی فراتر از تماشاگر بودند. آنان نبض تیم بودند؛ در سرمای استخوانسوز زمستان تبریز، در گرمای طاقتفرسا همیشه حاضر، همیشه ایستاده. وقتی بازی مهمی در پیش بود، تمام شهر تبریز رنگ قرمز میگرفت. نه فقط ورزشگاه یادگار امام، بلکه خیابانها، مغازهها، خانهها؛ همه جا نفس میکشید با ریتم فوتبال، با ضربان قلب تراکتور.
گاهی ورزشگاه جا نمیشد برای این عشق بیمرز. و آنها که جا نماندند، بر فراز کوههای اطراف ایستادند، با چشمانی تیزبین و قلبهایی پر از امید، بازی را تماشا کردند. جایی که به دور از صندلی و سکو، اما به نزدیکترین فاصله از قلب تیم بودند. انگار خود آسمان تبریز هم خم میشد تا صدای آنها را بشنود.آنان در لحظههایی که داوری ناعادلانه بود، ایستادند. آنان تیم را ساختند، تیم را باور کردند، حتی پیش از آنکه قهرمان شود.و حالا، وقتی جام بالا میرود، فقط بازیکنان نیستند که افتخار را در آغوش میکشند؛ تمام آن هواداری که سالها ایستاد، صدا زد، اشک ریخت و از هیچ چیز نترسید، جام را لمس میکند.«عیبی یوخ» فقط شعار نیست؛ چکیدهایست از صبر، غیرت، غرور و عشق بیپایان مردمی که نشان دادند فوتبال، اگر با مردم باشد، معجزه میکند.
تراکتور قهرمان شد، اما هوادارانش از اول قهرمان بودند.فردا اما، تبریز بار دیگر در تب و تاب است. ورزشگاه یادگار امام میزبان دیداری است که اگرچه در جدول دیگر سرنوشتساز نیست، اما برای مردم یک جشن تمامعیار است. تراکتور، قهرمان زودهنگام لیگ، برابر نساجی مازندران صفآرایی میکند.صدای طبلها، پرچمهایی که در باد میرقصند، و اشکهایی که از شادی بر گونهها جاری میشوند، همه و همه نوید میدهند: تبریز قهرمان شده، اما تازه اول راه است.
فوتبال، وقتی با عشق، ریشه و مردم گره میخورد، از یک بازی ساده، به اسطورهای زنده بدل میشود. و تراکتور حالا، همان اسطوره است.
منبع: فارس