
به گزارش پایگاه خبری گون آیدین :«بازار داغ فروش موی زنان: 60 سانت مو، 30 میلیون تومان!» این تیتر را در برخی از خبرگزاریهای داخلی دیدم. حرف از مو که میشود ناخودآگاه ذهن بیشترمان معطوف به ماجراهای حجاب، گشت ارشاد، زن، زندگی و آزادی و دغدغههای جامعه ایران در این باره میشود. اما این داستان فرق دارد و حکایت زنان، همسران، مادران و دخترانی است که گذران زندگیشان به یک تار مو بند است! نمیدانم چرا وقتی این داستان را میخواندم یاد نزار قبانی افتادم و شعری که در رثای معشوقهاش که در انفجاری در بیروت تکتهتکه شد گفته؛ بلقیسالراوی:
که موهایش دراز چون شبهای بغداد بود
و بعد یاد ویرجینا وولف افتادم که تمام خواستهاش اتاقی از آن خود برای زنان بود که بتوانند در آن رها از سلطهی مردان بنویسند، هرچند گلوریا آنزالدوا فمینیست رادیکالی که بهتازگی کشفش کردهام خیلی بهجا به زنان جهان سوم توصیه میکند رویای اتاقی از آن خود را فراموش کنید و هرجا و در هر موقعیتی توانستند بنویسند.
این وسط سروکلهی سیلویا پلات هم پیدا شد، شاعری که زندگیاش را پای تد هیوز گذاشت و در اوج جوانی خودکشی کرد. فروغ فرخزاد هم که در جوانی جان باخت، سرنوشتی شبیه پلات داشت. کسیکه شاعرانگیاش به نوعی زیر سایهی ابراهیم گلستان قرار داشت. و همو بود که پدرخواندههای قدرقدرت ادبیات ایران را به چالش کشید. «...زنی تنها در آستانهی فصلی سرد و در ابتدای درک هستی آلودهی زمین و یأس ساده و غمناک آسمان...».
کنار اینها داستان موازی دیگری در ذهنم نقش بست. 3 یا 4 سال پیش خبری منتشر شد از توقیف 13 تن کلاهگیس زنانه وارد شده از چین به آمریکا که گفته میشد که به اجبار از موهای زنان مسلمان اویغور تهیه شده است. زنان مسلمانی که ادعاهایی در مورد عقیمسازی اجباری و سقط اجباری جنینشان در اردوگاههای کار اجباری وجود دارد. و بعد یاد غزه افتادم. برطبق آمار 70 درصد کشتههای حملات غیرانسانی اسرائیل زنان و کودکان هستند، و در این میان پنتاگون میگوید بیش از 25 هزار نفر زن و کودک تا به حال در این فاجعه جان باختهاند.
نمیدانم چطور از داستان یک تار مو به بلقیسالراوی، ویرجینیا وولف، گلوریا آنزالدوا، سیلویا پلات و فروغ فرخزاد و جهان ادبی زنانه پرتاب شدم و به یکباره از میدان جنگ و استعمار در چین و فلسطین سردرآوردم. اما میدانم که هنوز هم زنان زیادی در جهان و ایران در هزارهی سوم از حقوق ابتدای و بدیهیشان محرومند. میدانم در افغانستان طالبان زنان ودختران حق تحصیل ندارند، آنها هنوز هم قربانی قتلهای ناموسی و اسیدپاشی میشوند، آمار کودک همسری همچنان بالاست و قربانیان اصلی آزار و اذیتهای خانگی و خیابانیاند. میدانم جنگ نه تنها چهرهی زنانه ندارد، بلکه کریهترین نمود سیاستهای ضد زن در تاریخ بشری است، جایی که بدن زنان تبدیل به میدان نبرد میشود، میدانم حالا فقر هم در ایران چهرهی زنانه بهخود گرفته است.
میدانم همهچیز از این یک تار مو شروع شد
و میدانم:
وقتی زنی زیبا میمیرد زمین تعادل خود را از دست میدهد ماه صد سال عزای عمومی اعلام میکند و شعر بیکار میشود!