تأمین نمیکنیم، مصرف نکنید!
گون آیدین: ایران، با وجود دارا بودن منابع عظیم انرژی، امروز درگیر بحران کمبود برق و گاز است؛ بحرانهایی که نهتنها زندگی روزمره مردم را مختل کردهاند، بلکه سرمایهگذاری، تولید صنعتی و رشد اقتصادی را با تهدید جدی روبهرو کردهاند.

گون آیدین،در کشوری که دومین ذخایر گاز طبیعی و چهارمین ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد، بحران انرژی به پدیدهای روزمره بدل شده است.
قطعی مکرر برق در تابستان، افت فشار گاز در زمستان، و هشدارهای پیدرپی مسئولان، نشانههایی آشکار از ضعف مدیریت مزمن و بیتدبیری در برنامهریزی کلان انرژی هستند. واقعیتی که هم اقتصاد را فلج کرده و هم تصویر ایران را نزد سرمایهگذاران و نهادهای اقتصادی بینالمللی مخدوش ساخته است.
صنایع تولیدی، از فولاد گرفته تا پتروشیمی و مواد غذایی، در سایه این اختلالات متوالی، هزینههای بالایی را متحمل شدهاند؛ تعطیلی ناگهانی خطوط تولید، خرابی تجهیزات حساس، کاهش بهرهوری و در نهایت ریزش درآمد، تنها بخشی از تبعات این بیثباتی است.
از آن تلختر، سکوت و انفعال مدیریتی در برابر این بحران فراگیر است که آن را به یک وضعیت عادی بدل کرده است. دیگر خاموشی برق یا افت فشار گاز برای هیچ تولیدکنندهای شوکهکننده نیست؛ همه بهنوعی خود را با «بیثباتی تأمین انرژی» تطبیق دادهاند و این دقیقاً نقطهای است که اقتصاد وارد فاز رکود مزمن میشود.
سؤال اساسی اینجاست: چگونه کشوری با چنین ذخایر عظیم انرژی، از تأمین نیاز اولیه برق و گاز ناتوان است؟ چرا برنامهای جدی برای نوسازی زیرساختها، افزایش بهرهوری، یا حتی کاهش اتلاف انرژی وجود ندارد؟ چگونه ممکن است دولت، هم یارانههای کلان انرژی را پرداخت کند و هم نتواند دستکم تأمین پایدار آن را تضمین نماید؟ پاسخ روشن است: فقدان چشمانداز، نبود اراده مدیریتی و اولویت ندادن به آیندهنگری.
از همه دردناکتر، روند رو به زوال اعتماد عمومی و سرمایهگذاران است. تولیدکننده داخلی دیگر امیدی به پایداری ندارد و سرمایهگذار خارجی از ورود به کشوری با این میزان بیبرنامگی پرهیز میکند. انرژی در ایران نه مزیت رقابتی، بلکه یک عامل پرمخاطره برای کسبوکار و تولید شده است. این وضع، بیش از آنکه بحران انرژی باشد، بحران تصمیمگیری و مدیریت است.
کشوری که باید صادرکننده امنیت انرژی در منطقه باشد، امروز درگیر بحران تأمین انرژی در داخل خود است؛ و این، نه فقط یک ضعف اقتصادی، بلکه نشانهای آشکار از ناکارآمدی حاکم بر ساختار سیاستگذاری در ایران است. مسأله فقط برق یا گاز نیست؛ مسأله آیندهای است که در تاریکی بیتصمیمی و بیتدبیری گم میشود.
نویسنده: علیرضا مردی