از کوچههای خاکی تا دیوارهای بلند سکوت
گون آیدین: در سالهای اخیر، حاشیهنشینی در استان آذربایجان شرقی، بهویژه در کلانشهر تبریز، به یکی از مسائل مهم و تأثیرگذار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است.

گون آیدین، پدیده حاشیهنشینی که در ابتدا ناشی از مهاجرت روستاییان به امید زندگی بهتر در شهرها شکل گرفت، به تدریج گسترش یافت و اکنون چهرهای نگرانکننده به خود گرفته است. خانوادههایی که با امید به بهبود وضعیت معیشتی، خانه و کاشانه خود را رها کردهاند، حالا در مناطق فاقد خدمات اولیه شهری ساکناند؛ جاهایی که نه امنیت دارد، نه بهداشت، نه آموزش مناسب.
در این مناطق، چهره فقر عریان است. کودکانی که بدون کفش در کوچههای خاکی بازی میکنند، نوجوانانی که از تحصیل بازماندهاند، و پدرانی که با دستان پینهبسته در مشاغل روزمزدی ناپایدار کار میکنند، تصویری واقعی از رنجهای زندگی در حاشیهاند. نبود زیرساخت مناسب، نبود فضای فرهنگی، کمبود مراکز بهداشتی، عدم دسترسی آسان به حملونقل عمومی، و نبود فرصتهای شغلی پایدار، همه دستبهدست هم دادهاند تا چرخهای از فقر، نابرابری و طرد اجتماعی شکل بگیرد. در دل همین محرومیتها، آسیبهای اجتماعی هم سر برآوردهاند: اعتیاد، بزهکاری، خشونت خانگی، ازدواج زودهنگام و بیهویتی فرهنگی.
اما مسئله تنها در فقر اقتصادی خلاصه نمیشود. حاشیهنشینی تبعاتی جدی برای کلانشهرهایی مثل تبریز دارد. از یکسو، هزینههای خدماترسانی به این مناطق برای دولت و شهرداریها بسیار بالا رفته، و از سوی دیگر، رشد بیبرنامه این سکونتگاهها موجب از بین رفتن اراضی کشاورزی، تخریب محیط زیست و گسترش بیرویه و ناهماهنگ شهر شده است. بدتر از همه، این که اغلب طرحهای توسعه شهری، چشم خود را بر این مناطق بستهاند. نابرابری در سرمایهگذاری، تمرکز بر پروژههای بزرگمقیاس شهری و بیتوجهی به نیازهای ساکنین مناطق کمبرخوردار، این شکاف را روزبهروز عمیقتر کرده است.
در این میان، احساس تبعیض و فراموششدگی در دل مردم حاشیهنشین ریشه میدواند. آنها که هر روز با نگاههای سنگین مواجهاند، نهتنها از رفاه، بلکه از کرامت انسانی نیز محروماند. تبعات روانی این وضعیت نیز قابل چشمپوشی نیست؛ افسردگی، حس ناتوانی، فقدان امید به آینده، و در مواردی، بروز خشم اجتماعی. جامعهای که بخشی از اعضای خود را به حاشیه میراند، دیر یا زود با بحرانهای جدی اجتماعی مواجه خواهد شد.
برونرفت از این وضعیت نیازمند بازنگری جدی در سیاستگذاریهای شهری و منطقهای است. نمیتوان با برخوردهای سطحی و مقطعی، معضل ریشهدار حاشیهنشینی را حل کرد. راهحلها باید چندلایه و پایدار باشند: از توسعه زیرساختها و خدمات شهری در مناطق حاشیهای گرفته تا توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی ساکنان این مناطق از طریق آموزش، حمایت از اشتغال و مشارکت دادن آنان در تصمیمگیریها. در کنار همه اینها، لازم است با رویکردی انسانی و همدلانه به ساکنین این مناطق نگریست. آنان صرفاً افرادی فقیر نیستند؛ بلکه انسانهاییاند با آرزو، توانایی و شایستگی که تنها بستر مناسب برای شکوفایی را نیافتهاند. اگر عدالت هدف ماست، باید صدای حاشیه را شنید و برایش چارهای جدی اندیشید.
نویسنده: دکتر علی محمدیپور، پژوهشگر و مدرس اقتصاد