دونالد ترامپ در حال بازتعریف معادلات سیاسی در سراسر جهان است
گون آیدین: دونالد ترامپ، حتی خارج از مرزهای آمریکا، همچنان نیرویی تعیینکننده در سیاست جهانی است. تأثیر او بر معادلات سیاسی کشورها نهتنها قابل پیشبینی نیست، بلکه در بسیاری از موارد برخلاف انتظارات است.

گون آیدین:به گزارش گونآیدین به نقل از اکونومیست، دونالد ترامپ، حتی خارج از مرزهای آمریکا، همچنان نیرویی تعیینکننده در سیاست جهانی است.
تأثیر او بر معادلات سیاسی کشورها نهتنها قابل پیشبینی نیست، بلکه در بسیاری از موارد برخلاف انتظارات است. در حالی که بسیاری از راستگرایان افراطی در اروپا انتظار داشتند بازگشت ترامپ به کاخ سفید، موقعیت آنها را تقویت کند،
واقعیت نشان میدهد که تأثیر او پیچیدهتر و گاه متناقض است. نمونه بارز این پدیده را میتوان در لهستان مشاهده کرد، جایی که ظهور اسلاوومیر منتزن، چهرهای جدید در سیاست راست افراطی، نهتنها موجب افزایش نفوذ این جریان نشده، بلکه موجب تضعیف حزب حاکم «قانون و عدالت» (PiS) شده است. منتزن که پیشتر مواضع ضدیهودی، ضدهمجنسگرایی و ضداتحادیه اروپا اتخاذ کرده بود، اکنون با پیام جدیدی در مخالفت با اوکراین توانسته یکپنجم رأیدهندگان لهستانی را به خود جذب کند.
با این حال، تأثیر ترامپ تنها به لهستان محدود نیست. در کشورهایی که او رهبرانشان را به چالش کشیده، اتفاقی معکوس رخ داده است.
برای مثال، حمایت از ولودیمیر زلنسکی پس از سرزنش شدن توسط ترامپ در کاخ سفید ۱۰ واحد افزایش یافته است. در کانادا، حزب لیبرال پس از ورود ترامپ به یک جنگ تجاری با این کشور، جهشی ۲۳ واحدی را تجربه کرده است. محبوبیت جاستین ترودو، نخستوزیر مستعفی، نیز ۱۴ واحد افزایش یافته است.
در مکزیک، رئیسجمهور کلودیا شینبام شاهد رشد ۷ درصدی محبوبیت خود بوده است. حتی در دانمارک، پس از اظهارات ترامپ درباره خرید گرینلند، حمایت از حزب حاکم ۵ درصد افزایش یافته است. این روند نشان میدهد که اقدامات ترامپ، به جای تقویت راستگرایان افراطی، اغلب به نفع رهبران میانهرو و لیبرال تمام شده است.
در اروپا، رهبران جریانهای راستگرای افراطی که امیدوار بودند پیروزی ترامپ موجب تقویت جایگاه آنها شود، به نتایج ناامیدکنندهای رسیدهاند.
بهرغم تلاشهای جِی.دی. ونس، معاون ترامپ، و ایلان ماسک برای حمایت از راستگرایان افراطی، حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) در انتخابات اخیر شاهد تغییر چشمگیری نبود. نایجل فاراژ، که زمانی از پیروزی ترامپ استقبال کرده بود، اکنون تلاش میکند از او فاصله بگیرد، زیرا محبوبیتش در عرض یک ماه ۱۲ واحد کاهش یافته است.
حتی در میان متحدان طبیعی ترامپ، مانند مارین لوپن در فرانسه و جورجیا ملونی در ایتالیا، نگرانیهایی در مورد ارتباط با او به وجود آمده است. سیاستهای ترامپ که به شکلی آشکار به نفع روسیه است، موجب بروز شکافهایی در میان ملیگرایان اروپایی شده است. در لهستان، حزب PiS به دلیل حمایت نسبی از اوکراین با افت محبوبیت روبهرو شده، در حالی که منتزن با اتخاذ مواضع تندتر علیه کمک به اوکراین، حمایت بیشتری جلب کرده است.
این تضادها نشان میدهد که پوپولیستهای راستگرا، برخلاف لیبرالها که بر ارزشهای جهانی تأکید دارند، بر هویت ملی خود تمرکز دارند و این امر موجب تضعیف وحدت آنها در سیاست خارجی شده است.
جنبشهای راستگرای پوپولیست عمدتاً بر مسائل فرهنگی و مهاجرت تمرکز دارند، نه سیاست خارجی. در حالی که نخبگان این جریان از مواضع ترامپ در قبال روسیه حمایت میکنند، رأیدهندگان آنها در این زمینه دچار شکاف هستند. در آلمان، بسیاری از حامیان حزب AfD روسیه را تهدید نمیدانند، اما در بریتانیا، مخالفت با ترامپ پس از تحقیر زلنسکی در کاخ سفید تقریباً دو برابر شد. علاوه بر این، ملیگرایی افراطی در ذات خود تناقضآمیز است: تأکید هر کشور بر منافع ملی خود، ممکن است با منافع ملی دیگر کشورها تضاد داشته باشد.
برای مثال، لهستان به یک ناتو قوی برای مقابله با روسیه نیاز دارد، اما ترامپ از تعهدات آمریکا در قبال اروپا عقبنشینی کرده و همین امر، حمایت از او را در میان رأیدهندگان لهستانی دشوار کرده است.
نتیجه این روند آن است که ترامپ، بهجای آنکه جنبشهای ملیگرای افراطی را تقویت کند، آنها را دچار تفرقه کرده است. برخی تحلیلگران معتقدند که هرگونه ارتباط با ترامپ اکنون بیشتر یک بار سیاسی است تا یک مزیت. در حالی که ترامپ در تلاش است سیاست آمریکا را بر اساس اصول ملیگرایانه بازتعریف کند، پیامدهای اقدامات او در سطح بینالمللی، اغلب بهگونهای است که موجب تقویت رقبای او و تضعیف متحدانش میشود.
مترجم: علیرضا مردی