از ارز تا بورس، چگونه نوسانات اقتصادی اعتماد عمومی را فرسوده میکند؟
گون آیدین: در روزهایی که اخبار مذاکرات خارجی بار دیگر بازارهای ایران را متلاطم کرده، جامعه بار دیگر در معرض فشار روانی سنگینی قرار گرفته است. نوسانات پیاپی نه فقط سرمایهها، بلکه اعتماد عمومی را هدف قرار دادهاند.

به گزارش گون آیدین،طی روزهای اخیر، بازارهای مختلف از ارز و طلا گرفته تا خودرو و بورس، بار دیگر دستخوش نوسانات شدیدی شدهاند. نوساناتی که در ظاهر اقتصادیاند، اما در باطن، نشانهای از یک بحران عمیقتر هستند: بیثباتی روانی جامعه.
مردم ایران، که سالهاست با موجهای پیاپی تورم، تحریم، وعده و فراموشی دست و پنجه نرم میکنند، امروز بیش از هر زمان دیگری با ترس، نااطمینانی و بیاعتمادی به آینده مینگرند. کافی است خبری مبهم از مذاکرات هستهای منتشر شود تا ارزش پول ملی، قیمت سکه، سهام بورس و حتی قیمت یک خودروی معمولی دچار دگرگونی شود. اما سوال اصلی این نیست که چرا بازار تکان میخورد، بلکه این است که چقدر دیگر میتوان فشار روانی این نوسانات را تحمل کرد؟
برای خانوادهای که همه پساندازش را به امید حفظ ارزش در طلا یا ارز تبدیل کرده، یک افت ناگهانی نه فقط به معنای کاهش سرمایه، بلکه نشانهای از فروپاشی امنیت روانی است. برای جوانی که تازه وارد بازار سرمایه شده، هر عقبنشینی بورس، شبیه از دست رفتن امید به آینده است.
حتی برای کارمندی که توان سرمایهگذاری ندارد، فقط دیدن هر روزهی قیمتها و نوسانات، خودش یک استرس همیشگی و ناتمام است. فشارهای روانی فقط عدد و رقم نیستند؛ آرامش شبانه را میگیرند، امید به فردا را تضعیف میکنند و کیفیت زندگی را به مرز فرسایش میکشانند.
در چنین فضایی، دیگر تحلیل اقتصادی کاربرد ندارد. منطق و مدلهای ریاضی جای خود را به "احساس خطر"، "رفتار هیجانی" و تصمیمهای ناگهانی دادهاند. سرمایهگذاران، بهجای تخصیص منابع به تولید، ترجیح میدهند در بازاری غیرمولد، اما امنتر مثل مسکن یا ارز باقی بمانند. خروج سرمایه، بیتحرکی در بخش واقعی اقتصاد و فرار از ریسک، نتیجه مستقیم همین جو روانی سنگین است.
نبود شفافیت از سوی مسئولان، ابهام در تصمیمگیریها، سیگنالهای متناقض از رسانهها، و البته تکرار تجربههای تلخ گذشته، اعتماد عمومی را فرسوده کرده است. مردم نه به آمارها باور دارند، نه به وعدهها. در این شرایط، حتی خبر خوب هم با تردید و بدبینی دریافت میشود. جامعه با حالتی از "بیحسی جمعی" دستوپنجه نرم میکند؛ جایی که واکنشها نه از جنس تحلیل، بلکه از جنس ترس و عادت به بلاتکلیفیاند.
در این میان، فشار روانی ناشی از نوسانات فقط به طبقه سرمایهگذار محدود نمیشود. حتی قشر کمدرآمد که نه در بورساند و نه دلار خریدهاند، از فضای پرتنش رسانهای، اثرات دومینویی قیمت کالاهای اساسی و اضطراب تورم آینده در امان نیستند. اضطرابی که خودش به بیثباتی بیشتر دامن میزند و چرخهای معیوب را تکرار میکند. اقتصاد فقط اعداد نیست؛ اعتماد است، امید است، ثبات روانی است.
نویسنده: علیرضا مردی